عشق هدیه ایست جاودانی...

delbar21

عاشق تنها

 

و من چه عاجزانه افق های طلایی نگاهت را با هزار تمنا جستجو میکنم و قصه تنهایی را در آسمان آبی نگاهت در میان میگذارم .

نسیم اشکی که در نگاهت موج می زد ، بارانی از عشق بود برای باغ رویاهایم ، و دلم چه بی قرار برای نگاه عاشقت می تپد .

در دل شب های تاریک وجودم به جستجوی روشنایی شمع وجودت می گردم .

به آفتابگردانی می مانم که هر صبح به امید آفتاب وجودتو سر از خواب بر می دارم .

و خوب می دانم بی تو گلبرگهای نازک وجودم را باد سرد خزان درهم فرو می ریزد ، و جوانه های نا شکفته امیدم به دور از تو می خشکند .

اما با این اوصاف میدانم ، قلبم کوچک تر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد.

اما در سکوت پر از فریاد خود می گریم و می گویم ؛ با همین قلب کوچک ، به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم   . . .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت7:54توسط سامان | |